درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل خسته و آدرس z.h.love.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1
بازدید کل : 433
تعداد مطالب : 5
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



دریافت كد ساعت
دل خسته
سلام اميد وارم از ين وبلاگ خوشتون بياد.از اين بابت خوشحالم كه ميتونيم لحظات خوبي را كنار هم داشته باشيم
یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, :: 18:2 ::  نويسنده : HAMED       
یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, :: 17:27 ::  نويسنده : HAMED       
یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, :: 16:17 ::  نويسنده : HAMED       

 شنیدم که شمشیر یکی را دوتا می کند بنازم به شمشیرعشق که دوتا رایکی می کند .


دوست دارم تو سیب باشی و من چاقو پوستتو بکنم می دونی چرا؟؟؟ چون چاقو بخواد پوست سیب رو بکنه باید همش دورش بگرده


می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم


من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی


اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!! حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند

اگه یه روز شاد بودی آروم بخند تا غم بیدار نشه و اگه یه روز غمگین شدی آروم گریه کن تا شادی نا امید نشه 

چشماتو دایورت کردی رو قلبم خیالی نیست حداقل از رو ویبره درش بیار تا اینقدر دلمو نلرزونه

نویسنده ها "سیگار "می کشند
شاعر ها" هجران"
نقاش ها "تابلو"
زندانی ها "تنهایی"
دزدها "سرک"
... مریضها" درد"
بچه ها" قد"
و من برای کشیدن
"نفسهای تو "را انتخاب می کنم
من برای نفس کشیدن
* هوای تو * را انتخاب می کنم

هر لحظه بهانه ی تو را میگیرم / هر ثانیه با نبودنت درگیرم
 حتی تو اگر به خاطرم تب نکنی / من یک طرفه برای تو میمیرم 



یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, :: 15:46 ::  نويسنده : HAMED       

 دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!!  
 - شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد. بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم.

بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند/.قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است/ بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند/.تارموی توست اما ریشه ی عمر من است/

 

یه سنگ کافیست برای شکستن یه شیشه! یه جمله کافیست برای شکستن یه قلب! یه ثانیه کافیست برای عاشق شدن! یه دوستمثل تو کافیست برای تمام زندگی

اگه یک روز فکر کردی نبودن یه کسی بهتر از بودنش هست چشمات و ببند و اون لحظه ای که اون کنارت نباشه و به خاطر بیار اگه چشمات خیس شد بدون داری به خودت دروغ میگی و هنوز دوستش داری

پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست ..... هر وقت با تیکه های شکسته ی دل یک نفر یک پازل دل جدید براش ساختی هنر کردی

 

آره زندگیم همینه !دیگه چاره ای ندارم !صبح تا شب این شده کارم یا تو باشی و بخندم یا نباشی و ببارم

چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن وچه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن وبه عشق ودنیای تو نرسیدن ای کاش میدانستی بدون تو وبه دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست


دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
ُ

 

 

 



یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, :: 13:50 ::  نويسنده : HAMED       

دوست دارم از تو بیاموزم;

درستی را,صداقت را,مهربانی را

به من بیاموز عشق را...

ای پاکترین گلبرگ زندگی

ای که درستی ات خواندنی ست

و لطافتت مثال زدنیست

ای صادق ترین غزل زندگی

که از قلم خدا چکیده ای

ای که مهربانیت تا ابد در دلم ماندنیست

به من بیاموز!

زندگی کردن را,نه زنده بودن را!

من با تو انس گرفته ام

و به شوق تو و حضور تو فرا خواهم گرفت

رهایی از بردگی را...

هیچ میدانی؟

بودنت برایم به سان تولدی دوباره است؟!

هیچ میدانی؟

برای بقای زندگانیم بودن تو تنها بهانه است!

بیاموز به من,شوق زیستن را

به من که از زندگی خسته ام

میدانم که تو می توانی

تویی که مرا به اسم می خوانی

تویی که از لحن صدایم به دردهایم آشنایی

و غم هایم را,از کویر خشک چشمانم می خوانی.

تا به حال گفته ام که چقدر دوستت دارم؟

آری گفته ام اما آیا تو شنیده ای؟

اکنون به صدایم گوش جان فرا ده...

بینهایت دوستت دارم ای نهایت عشق



صفحه قبل 1 صفحه بعد